بازوانت
پناهندگی نداد
و تنم را
تنهایی
اشغال کرد
نشانی ات را
بر پیشانی چه کسی بخوانم؟
به هر دری می زنم
خانه ی تو نیست
دلتنگی
نوزادی ست
که منحنی رشدش
- متاسفانه -
طبیعی ست.
مرتبط: دلتنگی 1 ، دلتنگی 3
رفته ای
چون دشنه ای
در سینه ام
چه دردناک
دوست دارمت!
رودخانه ای ست
که به هیچ دریایی
نمی ریزد
مرتبط: دلتنگی 2 ، دلتنگی 3
هر سال می آیی چکار؟
وقتی که هیچ گلی به سرم نمی زنی
بهار!
یکی زیر
یکی رو
دست هایمان ؛ زیباترین بافتنی دنیا.
برگشتن ات
همانقدر محال است
که خیال می کردم
رفتن ات.
سرِ تمام آرزوها
قرار داشتیم
به هر کجا سرک می کشم اما
نیامده ای
سردش شده بود درخت
باد را
- محکم -
دور خودش پیچید.