من
ماهی سیاه کوچولویی هستم
که همهی دریاها و اقیانوس ها را
پشت سر گذاشته ام
دنیا
تنها آنجا زیبا بود که
دوستم داشتی ...
پاییز
آلبوم عکسی ست که
توی اسباب کشی
از گوشه و کنار خانه پیداش می کنی
هی توی خاطره هات
ورق می خورد ...
تنهایی
قد بلندی دارد
یقه اش را بالا داده
و توی پیاده روها راه می رود...
گاهی جلوتر از تو
گاهی پشت سرت
نابینای مهربانی که
بریل نمی داند ، اما
دستم را خوانده ...
مرتبط: دست ها (1)